صحبتهای عاشقانه بین دختر وپسر

*❤☆ღ ƸӜƷ شمیمــــم عشــــ♥ـــق زنـدگــیـم ƸӜƷ ღ☆❤*

(¯`°•.♥♣ از بوسه ی عشــ♥ـــق تـــادرد و ... @♣♥.•°´¯)

صحبتهای عاشقانه بین دختر وپسر

 

 

 روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید :
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟

  

پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟

 

 

پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی …
پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دارد…؟
نه هرگز…

و من هنوز دوستت دارم

 


                                                       
 


نظرات شما عزیزان:

MILAD
ساعت0:48---17 ارديبهشت 1392
KHEYLI JALEB BODپاسخ:mer30 aziz

روزیتا
ساعت20:12---26 بهمن 1391
چرا .... به کدامین گناه .....ی شود مادیگر ؟ ....



تو برای چه ...؟ ....تو دیگر چرا .....؟



مگر من چقدر تاب و توان دارم ..... مگر بی تو هم می شود ماند دیگر ...؟



چه باید کرد ....



تمام دیشب را گریسته ام ......



دیگر هیچ امیدی برای شروع ندارم ....



دیگر شروعی نمی ماند که بی تو همه اش تمام است و پایان ....



دلم درد دارد .....



دلم پر از درد است ......



کسی که نیست مرا یاری دهد .....



کسی که نیست ژناه چشمهایم باشد ....



چه می توان کرد ....؟ کجا می توان رفت .....؟



بی تو تا کجا تا کی قدم می توان بر داشت ...؟



آخ دلم .... دلم ... دلم ....



دلم را به دار کشیده ای تو ....



دلم را زخم زده ای تو ..... زخمی کرده ای تو ....
پاسخ:سلاااااام گلللللللللللللللم فدات عزیییییییییییییزم خدا نکنه


روزیتا
ساعت15:36---19 دی 1391
وبت دوست داشتنی عزیزم.پاسخ:مرسیی عزیزم نظرلطفته ممنون ک بهم سر زدی

AliReza
ساعت11:09---9 دی 1391
عالی عالی عالی خیلی عالی بود وب قشنگی داری ممنون که به منم سر زدیپاسخ:مرسی مرسیییییییییی ممنون از لطفتون

حامد
ساعت14:52---8 دی 1391
سلام دوست عزیزم ازینکه تشریف اوردی توی وبلاگ من خیلی ممنونم آپ کردی بهم خبر بده
فعلا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, ] [ 15:26 ] [ ☂ღ ℱ.£ŏvè łiƒęü ღ☂ ] [ ]